اتوماسيون؛ چالشي براي امنيت كاري دهه آينده |
پس از دههها پيشرفت سريع كه عمدتا مورد توجه دنياي مشاغل نبود، در دو سه سال اخير، تكنولوژي هوش مصنوعي از اين نظر مركز توجه همگان قرار گرفته است. از افزايش تملكهاي شركت گوگل گرفته (از جمله شركتهاي DeepMind، Boston Dynamics و ...) تا افزايش توجه به سرمايهگذاري مخاطرهآميز و نگرانيهاي امنيتي ايلان ماسك (مهندس و بنيانگذار شركتهايي همچون تسلا موتور، پيپال و اسپيس ايكس) و بيل گيتس در مورد احتمال ابرهوشمند شدن هوش مصنوعي در آينده، اين حوزه بهطور مسلم از اهميت خاصي برخوردار شده است. يكي از مهمترين نگرانيهاي ما در دنياي مشاغل تاثير اتوماسيون بر امنيت كاري – چه در مشاغل اداري و چه مشاغل يدي – بوده است. با اينكه پيشبيني بسياري از مسائل در بلندمدت سخت است، اما بسياري از محققان باتجربه علم كامپيوتر به راحتي در مورد نفوذ و تاثيرات هوش مصنوعي در 5 تا 10 سال آينده صحبت ميكنند. در ميان گمانهزنيهاي بيپايه و اساس فراوان در مورد تاثير اتوماسيون بر ماهيت و تقاضاي كار بشر، تصميم گرفتم از 6 كارشناس داراي مدرك PhD هوش مصنوعي بپرسم چه چشماندازي را براي تاثير هوش مصنوعي بر بازار كار در دهه آينده ميبينند. پاسخهاي آنها از لحاظ صنعتي نكته مشتركي نداشت، اما يك نكته در نظر همه آنها مشترك بود: افزايش استفاده از الگوريتمهاي موجود. يك مجموعه گسترده از مشاغل كه راحتتر اتوماتيكسازي ميشوند، احتمالا مشاغلي هستند كه دستكاري و ارزيابي داده را بهطور مرتب دربرميگيرند. ايرفان اسا از دانشگاه پليتكنيك جورجيا، تحقيق خود را بر ديدگاه ماشيني متمركز كرده؛ حوزهاي كه در 10 سال گذشته پيشرفت قابل توجهي داشته است. او ميگويد «بسياري از حوزههايي كه هوش مصنوعي در آنها كاربرد داشته، مدتي در وضعيت متراكم قرار داشتند و اكنون به نقطه معنابخشي و تجربه شدن رسيدهاند.» شناسايي صورت انسان يا دستهبندي تصاوير اينترنتي (تشخيص حيوانات، علائم، اشيا) زماني كار بسيار دشواري براي بشر محسوب ميشد، اما اكنون بسياري از اين كارها با شبكههاي عصبي مصنوعي، اتوماتيكسازي شده است. دادههاي تصويري تنها يك حوزه تمركز در اين زمينه هستند. مارتين فورد، نويسنده كتاب «ظهور روباتها، » اشاره ميكند كه در 10 سال آينده، به جاي مشاغل يدي، بسياري از مشاغل اداري اتوماتيكسازي خواهند شد. دنيل برلينت با اين موضوع موافق و معتقد است سختيهاي موجود «تحركپذيري به صورت غيرقابل انكاري يك مشكل فني است و كامپيوترها احتمالا بهتر از انسان ميتوانند دادهها را دستكاري كنند.» با وجود پيشرفتهاي تاثيرگذاري كه در سيستم روباتهاي دو پا در 10 سال اخير حاصل شده، اما شغلهاي فيزيكي سخت مانند جا به جا كردن اثاث خانه يا خدماتدهي در رستورانهاي شلوغ، قرار نيست به اين زودي اتوماتيكسازي شود. برخي محققان معتقدند در مورد ارزيابي دادههاي محدود و كوچك نيز همين موضوع صدق ميكند. آندراس كورناي ميگويد: «شركت IBM سيستم واتسون (يك سيستم كامپيوتري هوش مصنوعي قادر به پاسخدهي سوالات در زبان طبيعي كه توسط شركت IBM توليد شده است) را به حوزه پزشكي سوق ميدهد و انتظار داريم همين اتفاق در حوزه حقوقي نيز رخ دهد.» اگرچه احتمال استفاده از كمكهاي ماشيني در تشخيص سرطان يا ديگر بيماريها در تصاوير پزشكي زياد است، اما قرار نيست اين تكنولوژيها باعث بيكاري پزشكان شود. بهطور خلاصه، اگر بيشتر زمان كاري خود را با صفحات گسترده متعدد سر و كار داريد، حتما نرمافزاري وجود دارد كه اين كار را سريعتر و ارزانتر از نيروي انساني براي شما انجام ميدهد. مارك آندريسن در مصاحبهاي با عنوان «نرمافزارها دنيا را ميخورند» كه سال 2011 در نشريه والاستريت ژورنال به چاپ رسيد، اين موضوع را بهطور قابل فهمي توضيح ميدهد. او ميگويد: «بيش از 10 سال از به اوج رسيدن حباب داتكام در دهه 90 گذشته و دهها شركت اينترنتي مانند فيسبوك و توييتر با توجه به افزايش ارزشگذاري بازار خصوصي و حتي عرضههاي اوليه موفق در بورس، در سيليكون ولي غوغا به پا كردهاند و برخلاف عدهاي كه ترديد دارند آيا ممكن است اين يك حباب جديد خطرناك ديگر باشد، ما معتقديم بسياري از اين شركتهاي اينترنتي برجسته كسبوكارهاي واقعي، پرسود، قابل دفاع و همراه با رشدي ايجاد كردهاند.» به هر حال، تاثير هوش مصنوعي در دهه آينده بسيار فراتر از تمركز محدودي است كه با آن شناخته ميشود (مثلا تحليل تصاوير) و به نظر ميرسد برخي از كارشناسان هوش مصنوعي كه با آنها مصاحبه كردهام، فكر ميكنند افراد با واگذار كردن اين كنترل و نظارت احساس راحتي و آسودگي بيشتري خواهند داشت. ايال آمير، داراي مدرك PhD از دانشگاه استنفورد و استاديار دانشگاه ايلينويز بر تحقيقي در حوزه هوش مصنوعي متمركز شده است. او ميگويد «بهطور كلي چيزي كه به عنوان يك رويداد مشاهده ميكنيد، گرد هم آمدن قطعات مختلف داده است و اينكه ما به كامپيوترها كمي استقلال بيشتري ميدهيم. ما اعتماد به توانايي كامپيوتر را براي انجام وظايف اوليه و برخورداري از دانشي كه خودمان از آن بيبهرهايم، شروع كردهايم.» آمير در مصاحبهاي با تمركز بر هوش مصنوعي ميگويد كه اين ميزان از افزايش اعتماد را محصول فرعي افزايش اثربخشي برنامههاي هوش مصنوعي ميداند؛ برنامههايي مانند نرمافزار سيري1 (Siri) اپل و الگوريتمهاي تبليغاتي فيسبوك (كه دادهها را در مورد اولويتها، شغل، جنسيت و... افراد، بر اساس كليدهايي از انبوه ذخاير داده فيسبوك استنتاج ميكند). خدمات پشتيباني آينده با برنامه سيري بهروز شده كه ميتواند خيلي سريع اطلاعات را در اختيار شما قرار دهد و وظايفي را براي شما به انجام برساند (مثل سفارش دادن پيتزا، گرفتن وقت و...)، مطابقت نخواهند داشت و بسيار فراتر از آن خواهند بود. الگوريتمهاي ديگري كه امروز مورد استفاده قرار ميگيرند، براي قضاوت در مورد امتيازهاي اعتباري مصرفكنندگان و كسبوكارها بهكار ميروند. آندراس كورناي، داراي مدرك PhD از دانشگاه استنفورد و استاد موسسه تكنولوژي بوداپست كه تجربه طراحي الگوريتمهاي اعتباري را دارد ميگويد: «ديگر هيچ بانكدار محلي وجود ندارد كه اين تصميمها را در مورد اعتبار اتخاذ كند، و اين روند كند نخواهد شد.» همچنين ديگر استفادههاي كارآمد الگوريتممانند كند نخواهند شد و چون غلبه هوش مصنوعي براي تصميمگيري در حوزه بيمه و وام با عكسالعمل شديدي مواجه نشده، به نظر ميرسد احتمال اينكه هوش مصنوعي در دهه آينده مسائل مالي پيچيدهتر را مديريت كند، زياد است. كورناي همچنين بهطور صريح به استفاده از الگوريتمها در تشخيصهاي پزشكي خاص يا حتي روندهاي حقوقي اشاره ميكند و معتقد است اصطكاك كند و مداوم در اين دامنهها به نوعي اجتنابناپذير است و ممكن است همواره تخصصهاي انساني مثل ارزيابي عكسبرداري با اشعه ايكس يا انواع مشخص تحقيقات حقوقي را از دست انسان خارج كرده و به فرآيندي ماشيني تبديل كند. الگوريتمهاي تشخيص صدا نيز ممكن است تحركهاي اقتصادي خودشان را ايجاد كنند. دنيل روث مدرك PhD خود را در سال 1995 از دانشگاه هاروارد دريافت كرد. او اكنون در دانشگاه ايلينويز تدريس ميكند و نزديك به 20 سال در حوزه پردازش زبان طبيعي كار كرده است: «در مدت 10 سال، ميبينم كه ميتوان با كامپيوترها به شيوهاي واقعا طبيعي ارتباط برقرار كرد. .ميتوان با يك ماشين براي تفكر در مورد يك مشكل جهاني مشورت كرد. يك پزشك ميتواند با كامپيوتر براي مرور جديدترين مقالات تحقيقاتي مشورت كند.» روث اشاره ميكند كه ميليونها مقاله تحقيقات پزشكي در دهه آينده منتشر خواهد شد و بنابراين داشتن دستگاهي كه بتواند فرمانهاي طبيعي را بشناسد و حجم انبوه اطلاعات را غربالگري كند، ارزش فراواني خواهد داشت. همين الگوريتمهاي زبان طبيعي در ميان پروندههاي حقوقي يا اسناد شكايتهاي مردمي جستوجو ميكنند و باعث صرفهجويي در ساعات كار طاقتفرسا در يك روز حرفهاي ميشوند؛ اما در ضمن احتمال اينكه برخي مشاغل ابتدايي و معمولي را از بين ببرند، وجود دارد. اگرچه آن دسته از محققان هوش مصنوعي كه با آنها صحبت كردهام، براي پيشبيني مسائل آينده در مورد صنايع مشابه اتفاق نظر ندارند، اما با هر محققي كه در مورد اتوماسيون و بازار كار صحبت كردم، تقريبا همه آنها مبحث خودروهاي بدون سرنشين را مطرح كردند. برلنت اشاره ميكند كه گيربكسهاي اتوماتيك، ترمزهاي ABS، قفلهاي اتوماتيك و خودروهايي كه خودشان پارك ميكنند، پيشرفت ثابتي داشتهاند. او عنوان ميكند «من معتقدم منطقي است كه فكر كنيم استفاده از اين خودروهاي كاملا مستقل ظرف 10 سال آينده متداول خواهد شد.» اگر حتي يك دهم خودروها در 10 سال آينده بدون سرنشين باشند، اثر اقتصادي آنها بهطور كلي بسيار چشمگير خواهد بود. اين موضوع خيلي سريع بر بازار كار در اين حوزه تاثير خواهد داشت. كورناي ميگويد «تنها در آمريكا يك ميليون راننده تاكسي وجود دارد كه وقتي اين خودروها بهطور گستردهاي به بازار بيايند شغلشان تحتالشعاع قرار خواهد گرفت. حتي وقتي بتوان با فشار دادن يك دكمه روي يك اپليكيشن خودروهاي ويژه حمل و نقل را بدون سرنشين به جايي فرستاد، تقاضا براي خريد و مالكيت شخصي خودرو به ميزان قابلتوجهي پايين خواهد آمد. البته مثل بسياري از ديگر اثرات تحولات تكنولوژيك و اتوماسيون، عمومي شدن خودروهاي بدون سرنشين ميتواند جنبههاي مثبت فراواني داشته باشد. اگر مجبور نباشيد ساعتها پشت فرمان بنشينيد، پتانسيل نيروي انساني به ميزان زيادي آزاد ميشود.
به هر حال، در مورد اينكه پيشرفتهاي تكنولوژي بهطور طبيعي فرصتهاي شغلي بيشتري ايجاد ميكنند يا اين فرصتها را از بين ميبرند، بحثهاي فراواني شده است. از برآيند گفتوگو با كارشناسان ميتوان نتيجه گرفت كه در واقع در مورد وقايع آينده چه از نظر اقتصادي و چه از نظر تكنولوژيك اتفاق نظري وجود ندارد. آنچه مشخص است اين است كه با الگوريتمها و تكنولوژيهاي موجود، رويدادهاي مهم هوش مصنوعي و اتوماسيون رخ ميدهد كه در دهه آينده بر بازار كار تاثيرگذار خواهد بود و بايد آن را مورد توجه قرار داد.» | 1394/08/04 |